❤️miraculous🖤

❤️miraculous🖤

سلام امید وارم از این وبلاگ خوشتون بیاد ⭐⛄ مارو به دوستاتون معرفی کنید و مارو حتما دنبال کنین⚡ اگه میخوای نویسنده بشی کافیه لینک وب رو ورداری و درخواست بدی 🌜

روزتون

nilofar zare · 11:22 1400/11/25

ولنتاین مبارککک

 

روزتون مبارک عشقامم کیوتام 

 

روز پدر هم مبارک❤❤💋💋💖💖🤩🤩🤩🥳🥳🥳🥳🥳🥳

رمان عشق میراکلس P4

رویا · 10:06 1400/11/13

از زبان تیکی:مرینت سه تا ماکارون بهم داد منم رفتم بالای برج ایفل پلگم اومده بود...پلگ:سلام عشقم...تیکی:سلام عجیجم...پلگ:خب میخواستی چیزی بگی حپه قند؟؟؟...تیکی:اره میخاستم بگم که...که من دوستت دارم..پلگ:خب منم دوست دارم و رفتم تو بغل تیکی...تیکی:پلگ فکر کنم وقتشه که لیدی باگ هویت کت نوار رو بدونه..پلگ:نه صبر کن تیکی باید اول از ملکه بپرسیم..تیکی:ملکه؟؟؟...پلگ:اره ملکه..تیکی:اما برای حرف زدن با ملکه باید نورو و دوسو هم باشن...پلگ:تو میتونی با نورو و دوسو ارتباط برقرار کنی خب برقرار کن...تیکی:اما پلگ اونطوری ممکنه که هاک ماث محل جعبه معجزه گرارو بفهمه...همینطور داشتن حرف میزدن که یهو...که یهو تیکی گفت:فهمیدم چیکار کنیم...پلگ:چیکار کنیم؟؟...تیکی:من به مر یهو حباب از دهنش اومد بیرون...پلگ:از صاحبت؟؟...تیکی:اره من از صاحبم میخام که جعبه معجزه گرارو ببره یه جایی دور از پاریس و تو هم باید بیایی البته با کت نوار...پلگ:خب چجوری من بیام تو جعبه معجزه گرا؟؟...تیکی:خب صاحبت میره و یه جایی پنهان میشه بعدشم تو میایی و با نورو و دوسو ارتباط برقرار میکنیم...پلگ:باشه عشقم هرچی تو بگی...تیکی:ممنونم عجقم...بعد هم از هم خداحافظی کردن و رفتن پیش صاحباشون...تیکی:تیکی:چی؟...مرینت:من میخوام به کت بگم که دوسش دارم تیکی.. تیکی:مگه تو ادرینو دوست نداری؟...مرینت:نه چه معنی ای میده که اون وقتی منو دوست نداره و با کاگامیه و عاشق اونه من اونو دوست داشته باشمش و یک عشق یک طرفه باشه...تیکی:من نمیدونم مرینت میخایی هر کاری بکنی بکن راستش منم عا*شق کوامی کت نوارم...مرینت:واقعااااا؟؟ پس خوش به حالت حداقل تو یک کسیو داری اما من هیچ هیچ کسیو ندارم هیچ کسی منو دوست نداره و دوباره زد زیر گریه

سؤال

رویا · 09:32 1400/11/10

سلام دوستان نویسنده به غیر از آیلین که هم مدیره هم نمیتونه وارد وب بشه چرا بعد از رفتن آیلین کسی پست نمیزاری.... 

رمان عشق میراکلس P3

رویا · 10:18 1400/11/08

از زبان ادرین:پلگ چرا لیدی باگ عاشقم نمیشه؟؟...پلگ:من چه میدونم ببین ادرین اگه یه بار دیگه درمورد عشق و عاشقی بگی میکشمتا...ادرین:برو بابا حوصله داری اصلا تو عشق مشق سرت میشه؟؟؟...پلگ:معلومه که سرم میشه...ادرین:پلگ تو تاحالا عاشق شدی؟؟...پلگ:معلومه که شدم..ادرین:حتما عاشق یه پنیر...پلگ:نخیرم من عاشق حپه قندم..ادرین:حپه قند؟؟؟..حپه قند دیگه کیه؟؟؟...پلگ:هیچی ولش کن من که همچین چیزی نگفتم...ادرین:تو داری دروغ میگی...بوممم...اوه پلگ فکر کنم یکی شرور شده پلگ کلاوز اوت

از زبان مرینت:داشتم با تیکی حرف میزدم که دیدم تو اخبار گفت گربه سیاه داره بایه شرور میجنگه....گفتم:تیکی اسپاس ان و تبدیل شدم....سلام کفشدوزدوزی...سلام پیشی...کت:چیه چرا تو فکری؟؟...لیدی باگ:هیچی بعدا بهت میگم..باشه هرچی تو بگی..لیدی:گفتم..گردونه خوش شانسی و چی بهم داد؟؟ یه شیشه عسل..کت:میخای شیرعسل بخوریم؟؟..لیدی:شاید گفتم پیشی تو هواسشو پرت کن..کت:باشه بانوی من...لیدی:رفتم و شیشه عسل رو تو چشم اون شروره شرور:وای چشمم وای چشمم داره میسوزه...لیدی:کت حالا وقتشه...کت:کتاکلیزم و دست بندشو نابود کردم...لیدی:پس از خنثی کردن شرارت اکوما...رفتم پیش پیشی و گفتم:

از زبان لیدی باگ یا مرینت:اومدم خونه و به خودم تبدیل شدم...تیکی:مرینت میشه دوتا ماکارون بهم بدی؟؟...مرینت:باشه اما برای چی دوتا؟؟...تیکی:بایه کسی قرار دارم...مرینت:ای شیطون تو هم عاشق شدی؟؟...تیکی:اممم..راستش. ا..ا..اره...مرینت:بیا اینم سه تا ماکارون...یکی هم اضافه برای تو راهت راستی با کی قرار داری؟؟...تیکی:نمیشه بهت بگم...مرینت:بگو دیگه...تیکی:با یه کوامی...مرینت:کوامی کی اونوقت؟؟...تیکی:راستش من عاشق کوامی گربه سیاه شده ام اونم عاشق من شده...مرینت:اسمش چیه؟؟...تیکی:اسمش جوراب بوگندوعه...مرینت:جوراب بو گندو؟؟...تیکی:راستش دروغ گفتم اسمش پلگه...مرینت:باشه برو