رمان عشق میراکلس P4
برید ادامه
روزتون
ولنتاین مبارککک
روزتون مبارک عشقامم کیوتام
روز پدر هم مبارک❤❤💋💋💖💖🤩🤩🤩🥳🥳🥳🥳🥳🥳
نویسنده جدید + عکس بانیکس
سلام نویسنده جدیدم
اسمم محیاست و 13 سالمه🙂❤
عکس ها ادامه هست
عشق غیرتی من پارت3
.
یه کلمه مهم
.
نویسنده ها کمکک
😭
عشق غیرتی من پارت ۲🌈
میراکلس
رمان عشق غیرتی من پارت ۱
میراکلس.اسم رمانم عشق غیرتی من
روز رفیق امروز. روزتون مبارک کیوتا❤❤❤❤🤪💗🌈🌈🌈🌈💋
میراکلس♕
سلام میخوام رمان بزارم
میراکلس♕
سلام من نویسنده جدیدم
...
رمان عشق میراکلس P4
از زبان تیکی:مرینت سه تا ماکارون بهم داد منم رفتم بالای برج ایفل پلگم اومده بود...پلگ:سلام عشقم...تیکی:سلام عجیجم...پلگ:خب میخواستی چیزی بگی حپه قند؟؟؟...تیکی:اره میخاستم بگم که...که من دوستت دارم..پلگ:خب منم دوست دارم و رفتم تو بغل تیکی...تیکی:پلگ فکر کنم وقتشه که لیدی باگ هویت کت نوار رو بدونه..پلگ:نه صبر کن تیکی باید اول از ملکه بپرسیم..تیکی:ملکه؟؟؟...پلگ:اره ملکه..تیکی:اما برای حرف زدن با ملکه باید نورو و دوسو هم باشن...پلگ:تو میتونی با نورو و دوسو ارتباط برقرار کنی خب برقرار کن...تیکی:اما پلگ اونطوری ممکنه که هاک ماث محل جعبه معجزه گرارو بفهمه...همینطور داشتن حرف میزدن که یهو...که یهو تیکی گفت:فهمیدم چیکار کنیم...پلگ:چیکار کنیم؟؟...تیکی:من به مر یهو حباب از دهنش اومد بیرون...پلگ:از صاحبت؟؟...تیکی:اره من از صاحبم میخام که جعبه معجزه گرارو ببره یه جایی دور از پاریس و تو هم باید بیایی البته با کت نوار...پلگ:خب چجوری من بیام تو جعبه معجزه گرا؟؟...تیکی:خب صاحبت میره و یه جایی پنهان میشه بعدشم تو میایی و با نورو و دوسو ارتباط برقرار میکنیم...پلگ:باشه عشقم هرچی تو بگی...تیکی:ممنونم عجقم...بعد هم از هم خداحافظی کردن و رفتن پیش صاحباشون...تیکی:تیکی:چی؟...مرینت:من میخوام به کت بگم که دوسش دارم تیکی.. تیکی:مگه تو ادرینو دوست نداری؟...مرینت:نه چه معنی ای میده که اون وقتی منو دوست نداره و با کاگامیه و عاشق اونه من اونو دوست داشته باشمش و یک عشق یک طرفه باشه...تیکی:من نمیدونم مرینت میخایی هر کاری بکنی بکن راستش منم عا*شق کوامی کت نوارم...مرینت:واقعااااا؟؟ پس خوش به حالت حداقل تو یک کسیو داری اما من هیچ هیچ کسیو ندارم هیچ کسی منو دوست نداره و دوباره زد زیر گریه
سؤال
سلام دوستان نویسنده به غیر از آیلین که هم مدیره هم نمیتونه وارد وب بشه چرا بعد از رفتن آیلین کسی پست نمیزاری....
رمان عشق میراکلس P3
از زبان ادرین:پلگ چرا لیدی باگ عاشقم نمیشه؟؟...پلگ:من چه میدونم ببین ادرین اگه یه بار دیگه درمورد عشق و عاشقی بگی میکشمتا...ادرین:برو بابا حوصله داری اصلا تو عشق مشق سرت میشه؟؟؟...پلگ:معلومه که سرم میشه...ادرین:پلگ تو تاحالا عاشق شدی؟؟...پلگ:معلومه که شدم..ادرین:حتما عاشق یه پنیر...پلگ:نخیرم من عاشق حپه قندم..ادرین:حپه قند؟؟؟..حپه قند دیگه کیه؟؟؟...پلگ:هیچی ولش کن من که همچین چیزی نگفتم...ادرین:تو داری دروغ میگی...بوممم...اوه پلگ فکر کنم یکی شرور شده پلگ کلاوز اوت
از زبان مرینت:داشتم با تیکی حرف میزدم که دیدم تو اخبار گفت گربه سیاه داره بایه شرور میجنگه....گفتم:تیکی اسپاس ان و تبدیل شدم....سلام کفشدوزدوزی...سلام پیشی...کت:چیه چرا تو فکری؟؟...لیدی باگ:هیچی بعدا بهت میگم..باشه هرچی تو بگی..لیدی:گفتم..گردونه خوش شانسی و چی بهم داد؟؟ یه شیشه عسل..کت:میخای شیرعسل بخوریم؟؟..لیدی:شاید گفتم پیشی تو هواسشو پرت کن..کت:باشه بانوی من...لیدی:رفتم و شیشه عسل رو تو چشم اون شروره شرور:وای چشمم وای چشمم داره میسوزه...لیدی:کت حالا وقتشه...کت:کتاکلیزم و دست بندشو نابود کردم...لیدی:پس از خنثی کردن شرارت اکوما...رفتم پیش پیشی و گفتم:
از زبان لیدی باگ یا مرینت:اومدم خونه و به خودم تبدیل شدم...تیکی:مرینت میشه دوتا ماکارون بهم بدی؟؟...مرینت:باشه اما برای چی دوتا؟؟...تیکی:بایه کسی قرار دارم...مرینت:ای شیطون تو هم عاشق شدی؟؟...تیکی:اممم..راستش. ا..ا..اره...مرینت:بیا اینم سه تا ماکارون...یکی هم اضافه برای تو راهت راستی با کی قرار داری؟؟...تیکی:نمیشه بهت بگم...مرینت:بگو دیگه...تیکی:با یه کوامی...مرینت:کوامی کی اونوقت؟؟...تیکی:راستش من عاشق کوامی گربه سیاه شده ام اونم عاشق من شده...مرینت:اسمش چیه؟؟...تیکی:اسمش جوراب بوگندوعه...مرینت:جوراب بو گندو؟؟...تیکی:راستش دروغ گفتم اسمش پلگه...مرینت:باشه برو
عکس الیا
ته گوگل رو در اوردم 😂
امشب میخوام توی همه وب هام پست بزارم 😁