سلام مجدد دخترا بدویین بیایین واسه رمان خوندن خب آهنگ رمانمون
فکر کردم یه راهی پیدا کردم
فکر کردم یه راه فرار پیدا کردم
اما تو هرگز فرار نمی کنی
پس فکر کنم حالا باید بمونم
آه امیدوارم بتونم یه روزی از اینجا بزنم بیرون
حتی اگه تمام شب یا صدها سال طول بکشه
یه مخفیگاه لازم دارم ولی این نزدیکیا نمیتونم پیداش کنم
میخوام احساس زنده بودن کنم ، بیرون نمیتونم با ترسام مبارزه کنم
دوستداشتنی نیست؟
همیشه تنهایی
قلبم از شیشه ساخته شده ، فکرم از سنگ
منو تکه تکه کن ، از پوستم تا استخوان
سلام ، به خونه خوش اومدی
دیر شده
دنبال جای بهتری می گردم
یه چیزی تو ذهنمه
همش تو سَرمه
اما میدونم یه روزی از اینجا میزنم بیرون
حتی اگه تمام شب یا صدها سال طول بکشه
یه مخفیگاه لازم دارم ولی این نزدیکیا نمیتونم پیداش کنم
میخوام زنده بودنمو حس کنم ، خرج از اینجا نمیتونم با ترسام مبارزه کنم
دوستداشتنی نیست؟
همیشه تنهایی
قلبم از شیشه ساخته شده ، فکرم از سنگ
منو تکه تکه کن ، از پوستم تا استخوان
سلام ، به خونه خوش اومدی
برو ادامه مطلب☺