عشق مخفی پارت1

ASAL · 15:49 1400/09/21
عشق مخفی پارت1

سلام مجدد دخترا بدویین بیایین واسه رمان خوندن خب آهنگ رمانمون 

فکر کردم یه راهی پیدا کردم

فکر کردم یه راه فرار پیدا کردم

اما تو هرگز فرار نمی کنی

پس فکر کنم حالا باید بمونم

آه امیدوارم بتونم یه روزی از اینجا بزنم بیرون

حتی اگه تمام شب یا صدها سال طول بکشه

یه مخفیگاه لازم دارم ولی این نزدیکیا نمیتونم پیداش کنم

میخوام احساس زنده بودن کنم ، بیرون نمیتونم با ترسام مبارزه کنم

دوستداشتنی نیست؟

همیشه تنهایی

قلبم از شیشه ساخته شده ، فکرم از سنگ

منو تکه تکه کن ، از پوستم تا استخوان

سلام ، به خونه خوش اومدی

دیر شده

دنبال جای بهتری می گردم

یه چیزی تو ذهنمه

همش تو سَرمه

اما میدونم یه روزی از اینجا میزنم بیرون

حتی اگه تمام شب یا صدها سال طول بکشه

یه مخفیگاه لازم دارم ولی این نزدیکیا نمیتونم پیداش کنم

میخوام زنده بودنمو حس کنم ، خرج از اینجا نمیتونم با ترسام مبارزه کنم

دوستداشتنی نیست؟

همیشه تنهایی

قلبم از شیشه ساخته شده ، فکرم از سنگ

منو تکه تکه کن ، از پوستم تا استخوان

سلام ، به خونه خوش اومدی

 

 

برو ادامه مطلب☺

ادامه مطلب منتظرته😊

 

تو خیابونها راه میرفتم امروز

 

کاگامی خره دستور داده بود 

 

برم خرید 

 

 

 

(فلش بک)از زبون مرینت❤️

 

 

 

 

 

من روزهای عالی داشتم

 

 

 

تا اینکه با الیا دوست صمیمیم 

 

دوست شدم مثل خواهر بودیم 

 

 

 

یه روز رفتم خونشون 

 

 

 

مامانش از،من خوشش اومد 

 

 

 

الیا یه برادر به اسم آدرین داشت (وجی:اخ جون کله پوکم وارد شد 😈)من:(مرض😑)

 

 

 

مامانش تصمیم گرف که 

 

 

 

منو ادرین عروسی کنیم 

 

 

 

اما ادرین منو دوست نداشت

 

 

 

بزور باهام ازدواج کرد😏

 

 

 

هروز،یا داد میزد نصف شبی 

 

 

 

برمیگشت یا کتک کاری باهام میکرد( من:نکته مامان و الیا و باباش تو لندن زندگی میکنند و اینجا پاریسه)

 

 

 

یه روز تو پارک میخواستم برم 

 

 

 

 

 

که از این ادم طلاق بگیرم 

 

یه دفعه گوشیم زنگ خورد 

 

 

 

یه خانومی بود گفت که که ...

 

پدر مادرم تو تصادف فوت کردن😭 

 

 

 

همه مالمون کشیده شد بالا 

 

او طلبکارای بابام همه رو بردن

 

 

 

ادرین گفت که میتونی به عنوان خدمتکار اینجا کار کنی 

 

وجی :لعنت لعنت 😭من:واسه یه بارم شده میگم موافقم هق هق هق( مرینت:عسلم وجی ام گریه نکنین 😢

 

 

 

و کاگامی دوست دختر ادرین 

 

اومد و وارد زندگی مون شد (وجی :ولم کنین برم قیمه اش کنم 😡عسل‌:اروم اروم فرزندم 😅)

 

 

 

همش،دستور میداد 😖

 

اخه من چی کم داشتم که ادرین عاشق کاگامی شد ه بود 😞وجی :خودم ادبش‌میکنم صبر کن عسل:(‌نخیرمممم من 😐

 

 

 

پایان فلش بک 😭

 

 

 

رفتم خرید کردم اومدم تو اون خونه خراب شده 😑

 

 

 

کاگامی خره هم اونجا بود رفت اتاقش اقای ادرینم که (وجی:بنظرم باید بگی کله موزی )مرینت:هرچی میخواد باشه 😐)من:ام بگیم کله اناناس یا کله موزی یا کله طلایی😂😂عررررر)مرینت:باهات موافقم عسلی😅

 

 

 

از زبون کله موزی🍌،یا همون ادرین 🤪

 

 

 

دختره داشت میزو میچید (وجی :اسمشو نمیدونی )ادرین:نه 🧐(وجی:خدا یعنی واقعا اسم زنتو نمیدونی 🙁(ادرین:شات اف 😤)عسل:(وجی خفه ادرین ادامه بده بدوووو😁ادرین:(‌😐😑)

 

 

 

فکر کرده من عاشقش میشم هههه( وجی :ههه میبینیم 🤪😈😈)

 

 

 

تو خواب .به پای کاگامی نمیرسه( وجی:اوققق🤬🤢🤮

 

 

 

دختره میزو چید رف( وجی :کوفت😲 )ادرین:(چیزی گفتی 😠)وجی :نه من چیزی نگفتم🤥😚😙

 

 

 

یه دفعه گوشیم زنگ خورد 📞

 

دیدم الیاس علامت الی&علامت ادرین"

 

 

 

&سلام بر داداچ گلم 😝

 

"سلام بر اجی خلم 😁

 

&مرض 😣

 

"😐😑

 

 

 

&داداچ ژون من دارم میام فرانسه پاریس،دلم تنگ شده پوکیدم 😰🤯ساعت 8شب تو فرودگاه پاریسم باید بیام دیدن استادم و شما ها پوکیدم تو لندن 😔

 

 

 

"ادرین در دلش🤭 وای حالا کاگامی چیکار کنم حالا به الیا میگم 😰

 

 

 

&داداچم کجی 😵

 

 

 

"هیچی هیچی اینجام 😯

 

 

 

&فردا بیایی هااااااا

 

"گوشم کر شد چشم چشممم

 

&😐😲

 

 

 

از،زبون لیدی مرینت 😍

 

 

 

 

 

اومدم تو اشپز خونه به قول وجی🤣 و عسل 😁کله اناناس و موزی،اونجا بود 🤪

 

 

 

عسل:(عررررررر🤣

 

مرینت:(اوررررر 😆

 

وجی:وارررررر😧

 

عسل:حالا من یه چیزی گفتم شات اف پلیز😬

 

 

ایزی تامام تامام تا پارت بعدی خدافز 

یادتون نره لایک و نظر بدین اگه لایک و نظرات بالا بره فردا دو پارت 

دیگه میزارم ☺