عشق مخفی پارت3

ASAL · 18:30 1400/09/22
عشق مخفی پارت3

خب خب برید ادامه مطلب پارت3

نظر فراموشششششششششش نشوددددددددد

 

 

 

فکر کردم یه راهی پیدا کردم

 

فکر کردم یه راه فرار پیدا کردم

 

اما تو هرگز فرار نمی کنی

 

پس فکر کنم حالا باید بمونم

 

آه امیدوارم بتونم یه روزی از اینجا بزنم بیرون

 

حتی اگه تمام شب یا صدها سال طول بکشه

 

یه مخفیگاه لازم دارم ولی این نزدیکیا نمیتونم پیداش کنم

 

میخوام احساس زنده بودن کنم ، بیرون نمیتونم با ترسام مبارزه کنم

 

دوستداشتنی نیست؟

 

همیشه تنهایی

 

قلبم از شیشه ساخته شده ، فکرم از سنگ

 

منو تکه تکه کن ، از پوستم تا استخوان

 

سلام ، به خونه خوش اومدی

 

دیر شده

 

دنبال جای بهتری می گردم

 

یه چیزی تو ذهنمه

 

همش تو سَرمه

 

اما میدونم یه روزی از اینجا میزنم بیرون

 

حتی اگه تمام شب یا صدها سال طول بکشه

 

یه مخفیگاه لازم دارم ولی این نزدیکیا نمیتونم پیداش کنم

 

میخوام زنده بودنمو حس کنم ، خرج از اینجا نمیتونم با ترسام مبارزه کنم

 

دوستداشتنی نیست؟

 

همیشه تنهایی

 

قلبم از شیشه ساخته شده ، فکرم از سنگ

 

منو تکه تکه کن ، از پوستم تا استخوان

 

سلام ، به خونه خوش اومدی

خب یادم رف بگم این اهنگ از بیلی آیلیش،خواننده مورد علاقمه اگه میشناسیش تو نظرات بگو 

قهرم اصن نظر ندادین 😩

 

و شربتی بهش دادم 🍸

 

 

 

و ازش پرسیدم‌:

 

 

 

"اسمت چیه لیدی؟

 

اسمم مرینته  

 

"هومم چه اسم قشنگی 😍

 

ممنون 

 

"حتما کسی که صاحبته خیلی خوشحاله که تورو داره 👌

 

 

 

وگفت :‌هه کسی که صاحبمه داره با دوست دختر ش میرقصه 😏

 

 

 

"خیلی خره که قدرتو نمیدونه 🤨☹️وجی :‌عررررر

 

 

 

و گفت:مهم نیست بالاخره میمیرم 😔

 

 

 

"تو کلی ارزو داری ازدواج میکنی بچه دار میشی نوه دار میشه 

 

 

 

و گفت:تو از هیچی خبر نداری 😞

 

 

 

 

 

لبامو و لباش،گذاشتم بوسیدمش خیلی طعمش خوشمزه بود وایسا دارم چیکار میکنم مرینت گفت ببخشید من باید برم 😥

 

 

 

بعدش،رفت منم رفتم تو دستشویی یه اب مشت کردم زدم تو صورتم گفتم اوه پسر این چه کاری بود که کردی 😫😫 تو الان کاگامیو داری 😮

 

 

 

رفتم بیرون الیا اونجا وایساده بود اشاره کرد به بالکن و گف :&بد نگذره 😂

 

 

 

&‌داداچ یه وقت غیرتی نشی 

 

دوست دخترت داره بغل یه پسر میرقصه هاااااا 😉

 

 

 

"ولکش کن 🙌

 

 

 

ادرین در دلش :کاگامی داره میرقصه اونم با یه پسر بزار منم خوش‌گذرونی کنم 😈

 

 

 

رفتم همون دختره که تو بالکن دیدمشو دیدم گفتم بیا برقصیم که میخواست پسم بزنه اما من نزاشتمو به رقصمون ادامه دادیم 

 

 

 

 

 

بعدش مرینت گفت من باید سریعا برم 

 

 

 

دیدم کاگامی همون پسره دارن میان سمتم 

 

 

 

#اوه لوکا معرفی میکنم ادرین پسر عموم 

 

"خوشبختم 

 

#ادرین جان لوکا در موردش گفته بودم 🤤ادرین ماشین لوکا پنچر شده میشه برسونیمش منم باشه ای گفتم و لباسمو عوض کردم 

 

رفتیم لوکا رو رسوندیم 

 

 

 

دیدم دیدم که که همون مرینته که تو بالکن دیدمش رو مبل دراز کشیده چشماشم بسته کاگامی اومد یه سیلی محکمی،نثارش کرد ماسک صورتشو ور،داشت از چهره ای که دیدم باور نداشتم 

 

یعنی این مرینت ماله خودمه با یاد اوری بلا هایی که سرش قلبم شکست💔 

 

 

 

کاگامی میخواست سیلی دومو بزنه که نزاشتم گفتم ولش کن گفت اخه ادرین دختر تو بالکن هررر کررر بایه پسره میخندید صداشونم تا اونور سالن بود تازه همو ...."بس کننننن کاگامی 

 

#‌چشم 

 

 

 

مرینتم ناراحت رف بالا

 

 

 

 

 

ایزی،تمامام تمامام 😉😉

 

نظر دهید😐😑فعلا بای تا پارت بعدی 😶تا فعالیت بعدی