❤️miraculous🖤

سلام گلرز ها خیلی ناراحتم نظر ندادین اگر نظر بدید بیشتر میزارم پس همراه لایک نظر هم بدین ممنونم☺

فکر کردم یه راهی پیدا کردم

فکر کردم یه راه فرار پیدا کردم

اما تو هرگز فرار نمی کنی

پس فکر کنم حالا باید بمونم

آه امیدوارم بتونم یه روزی از اینجا بزنم بیرون

حتی اگه تمام شب یا صدها سال طول بکشه

یه مخفیگاه لازم دارم ولی این نزدیکیا نمیتونم پیداش کنم

میخوام احساس زنده بودن کنم ، بیرون نمیتونم با ترسام مبارزه کنم

دوستداشتنی نیست؟

همیشه تنهایی

قلبم از شیشه ساخته شده ، فکرم از سنگ

منو تکه تکه کن ، از پوستم تا استخوان

سلام ، به خونه خوش اومدی

دیر شده

دنبال جای بهتری می گردم

یه چیزی تو ذهنمه

همش تو سَرمه

اما میدونم یه روزی از اینجا میزنم بیرون

حتی اگه تمام شب یا صدها سال طول بکشه

یه مخفیگاه لازم دارم ولی این نزدیکیا نمیتونم پیداش کنم

میخوام زنده بودنمو حس کنم ، خرج از اینجا نمیتونم با ترسام مبارزه کنم

دوستداشتنی نیست؟

همیشه تنهایی

قلبم از شیشه ساخته شده ، فکرم از سنگ

منو تکه تکه کن ، از پوستم تا استخوان

سلام ، به خونه خوش اومدی

ادامه بزن 😉☺

از زبون مرینت فرداش)😜

تو اشپز خونه بودم داشتم 

اشپزی میکردم که الیا زنگ زد 

&سیلام زنداداش گلم 

سلام الی خوبی 

&مریییی کمک من میخوام بیام پاریس ننه 

بهـمن چه به داداشت بگو 😟

&‌تولوخدااا 😲😵

خب نینو پسر داییت چی😌

&ااا راست میگیا میزنگم بهشون چون خونشون به فرودگاه نزدیکه 😜

اوکی منتظرم بای👍

20دقیقه بعد ادرین الیا نینو وارد شدن 

الیا اومد ماجرا رو بهش گفتم 😔 

الیا هم گف حسابشو میزارم کف دستش وجی:ادرین) الی:‌نه په عمه م )

از زبون کله موزی ادرین😁

رفتم تو اشپزخونه دیدم الیا هم اومد و گفت :‌&‌تو خجالت نمیکشی زنتو به عنوان خدمتکار قبول کردی 

دختره ی نفریته رو اوردی اینجا هانننن😡😡زنت چی کم نداره که عاشق اون نفریته شدی😤

دستمو گذاشتم رو گلوی الیا و گفتم"حق نداری در مورد کاگامی اینجور حرف بزنی،فهمیدییییییی😡وجی :خاک تو سرت🤬)

دختره اومد دوید و به 

طرف الیا بهش،اب داد الیا هم 

الیا هم یه چشم گره به من رف😤

نینو رفته بود به کاگامی زنگ زدم بیاد 

تو گوشیم بودم که اومد رفتم تو اتاق علامت کاگامی#

#اووه ادرینم دلم یه مهمونی با الماسکه میخواد 😀

"ههههههههه😂😂😂

#چرا میخندی ‌🙄

"پس فردا میریم سفر فردا شبم مهمونی میگیریم ☺️وجی:‌(من میخوام بالا بیارم😫)

#اوهه عاشقتم (وجی:‌زهر مار)😞

گرفتم خوابیدم 

از زبون مرینت خوشگل مشگل😁😍

داشتم با الیا حرف میزدم که کاگامی خره اومد گفت :‌هی دختر امشب چند نفر واسه مهمونی میان منم یه چشمی گفتم😔

رو کردم به الیا دیدم قرمزه 😡🤬

 الیا گف بریم خریدددد 😁

منو الیا رفتیم یه دفعه یه لباس قرمز خوشگل 

دامنش تا پایین زانو میشد 

الیا گفت برو پرو کن گفتم اما گف اما اگر نداره گمشو تو😅

منم شات اف گرفتم رفتم تو 

یه ماسک پرنسسی هم الیا واسم گرف بعد رفتیم خونه 

خونه رو با کمک الیا تمیز کردیم 

بعد الیا گف بشین تا موهاتو 

درست کنم 

نشست پای ارایش کردنم 

و موهامو با اتو مو فر کننده درست کرد موهای،مشکیم 

دور صورتم فرهای درشت درشت شده بود 🤩

الیا گف :اولالا شماره بدم 

من گفتم مسخره 😀

از زبون ادرین خان🧐🤨

الیا گفت بزار،زنتم تو مهمونی شرکت کنه منم گفتم باشه 

کاگامی،اومد پیشم و گفت :

# ادرین لوکا یکی از همبازی،بچه گی منه 

میشه پیشش،باشم 

گناه داره بعد من بهش،بگم پسر عمومی باشه عشقم 🤗وجی :ایشششششششش)

"باشه کاگامی 

#اوه ممنون 🤑

در مهمونی 😇

کاگامی رفت تا به دوست پسرشو ببینه یه لحظه نگاهم رف به یه دختر تو بالکن به اسمون خیره شده بود 

از زبون مرینت 😻😻

من اماده شدم رفتم تو بالکن که یه صدایی اومد و گف 

اوممم چه بویی( نکته :اینجا همه ماسک صورت زدن🎃)

و یه سیلی زدم تو صورتش گفتم تو خوب میدونی....

"هیش لیدی😶

بغض گلومو گرف اجازه دادم اشکام راهی شن 😢

منو گرف بغلش تو دلم گفتم اگه بابام بفهمه اون شوهر نفریته ام بفهمه چیکار کنم 

سرمو اوردم بالا دیدم نیس شد بایه شربت اومد 

از زبون ادرین 😀

دختره دیوانه س یه بار گریه میکنه یه بارم میزنه هرررررررهر😅🤣 (وجی :مرض کوفت 🙊) 

رفتم یه شربت اوردم دیدم داره انالیزم میکنه تا به گوشام رسید زد زیر خنده 🤣

منم گفتم چیه منم دل دارم دیگه 😅 چون یه لباس با جلیقه مشکی و نقاب گربه ای و گوش،گربه ای  

 رفتم قلقلکش دادم گف نکن دیوانه ... روانی نکن نکن بعدش شربت دادم بهش گفتم : 

"لیدی اسمت چیه ؟

اسمم مرینته 😚

نظر یادتون نره  

☺☺☺